طنزكده ي هفتاديا
وبلاگ اختصاصي متولدين دهه ي هفتاد...
به نام خدا بابام يه پلاستيك قرص بهم داد وگفت برو اينارو بخر بيار منم كه حال نداشتم با هر بدبختي بود چنتا دونه قرص سالم ازتوشون پيدا كردم و دادمش و گفتم اينا واسه دو روزت بسه ،فعلا بخورشون تا بعدا برم برات بگيرم اونم از لج من، واسه اين كه بهونه اي نداشته باشم همشو يه دفه اي انداخت بالا.!!! آره...الانم سه روزي هس كه خوابه!!!
نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب
نويسندگان
|
|||
|